۱۳۸۷ تیر ۵, چهارشنبه

وقتي گروه نجات ، زن جوان را زير آوار پيدا كرد او مرده بود اما كمك رسانان زير نور چراغ قوه ، چيز عجيبي ديدند. زن با حالتي عجيب به زمين افتاده ، زانو زده و حالت بدنش زير فشار آوار كاملا تغيير يافته بود. ناجيان تلاش مي كردند جنازه را بيرون بياورند كه گرماي موجودي ظريف را احساس كردند. چند ثانيه بعد، سرپرست گروه ، ديوانه وار فرياد زد: بياييد، زود بياييد! يك بچه اينجا است. بچه زنده است. وقتي آوار از روي جنازه مادر كنار رفت دختر سه - چهار ماهه اي از زير آن بيرون كشيده شد. نوزاد كاملا سالم و در خواب عميق بود. گزارش ايسكانيوز مي افزايد ، او در خواب شيرينش نمي دانست چه فاجعه اي وطنش را ويران كرده و مادرش هنگام حفاظت از جگرگوشه خود قرباني شده است.

متن بالا، قسمتی از یک ای میل بود که چند دقیقه پیش خواندم . مربوط به زلزله اخیر در چین . احتمالا منظور از این ای میل این بوده که ما بفهمیم آن زن چقدر فداکار بوده و این حرفها و تحت تأثیر قرار بگیریم . ولی من معتقدم که کار آن زن اشتباه بوده . حالا بگذریم که از نظر من بچه دار شدن کار خود خواهانه ای است و یکی دیگر از بی عدالتی های این دنیاست . حالا هی شما بگویید که زندگی زیباست و آتش گهی دیرینه پا بر جاست و. . . من باز هم می گویم که آدم ها حق ندارند برای برطرف کردن بعضی نیازها و خلأ های عاطفی خودشان یک انسان دیگر را به میل خودشان به این دنیا بیاورند . حالا بماند که دلایل دیگری هم می تواند برای بچه دار شدن وجود داشته باشد که خیلی نان سنس تر است . جدا بگذریم ، این بحث می تواند خیلی طولانی باشد . حالا ... آدم بچه دار که می شود ، اگر واقعا آدم باشد ، مسؤلیتش را هم قبول می کند و این خانم چینی هم به نظر می آید که این را می دانسته ولی باز هم اشتباه کرده . می دانم که مادر ها احساس و علاقه خیلی خاصی به بچه هاشان دارند و نمی توانند ببینند که یک مو از سرشان کم شود . ولی خوب اینجا باز هم پای بی منطقی و همان خودخواهی که قبلا هم گفتم وسط می آید . مادر چون از فکر افتادن یک خراش به بچه اش هم وحشت می کرده ، خودش را می اندازد رویش تا نجاتش دهد . ولی فقط زندگی بچه اش را در آن لحظه نجات داده . فقط در آن لحظه . آیا این کافیه ؟ هیچ فکر نکرده که بعدش چه بلایی سر بچه می آید ؟ فکر کرده با این کار وظیفه مادریش را انجام می دهد دیگر . هیچ فکر نکرده که آن بچه بی مادر پس فردا ممکن است روزی ده بار آرزو کند که کاش همانجا زیر آوار با مادرش مرده بود ؟ فکر نکرده یک بچه چند ماهه بدون مادرش ، در شرایط دهشتناک زلزله چه بلایی می تواند سرش بیاید ؟ شاید هم نیاید ها . شاید هم آن بچه آدم خوشحال و خوشبختی شود . ولی من باز هم می گویم مادره حق نداشت خودش را از بچه اش دریغ کند . خود کشی نکرده ولی تصمیم گرفته که خودش بمیرد وبچه اش زنده بماند . او نه تنها انتخاب کرد که بچه اش به دنیا بیاید ، بلکه انتخاب کرد که تنهایش بگذارد و این به نظر من نامردی است .

هیچ نظری موجود نیست: