۱۳۸۸ آذر ۲۷, جمعه

می‌گویند و می‌روند، می‌ماند.

فرض کن من الان برگردم به شما بگویم که موهایم را توی آرایشگاه قهوه‌ای کرده‌ام، خوب است؟ جالب است؟ نمی‌گویید خب که چی؟ ولی دیشب من و دوستم درگیر یک ماجرای گندی شده بودیم، و یک آقای خیلی دوست داشتنی توی آن هیر و ویری برگشت به ما گفت که موهایش را کجا سفید نکرده و خوب بود و جالب بود و من یک کم آرام شدم. وقتی بالاخره ساعت چهار صبح خودم را به تختم رساندم و تیک تیک کنان زیر پتو چپیدم، به سفیدی موهای آقاهه فکر می‌کردم که چقدر از مال موهای من بیشتر است و چقدر دیگر باید سفید کنم تا بتوانم به یکی بگویم بچه‌جان من این موها را کجا سفید نکرده‌ام. فکر کردم این اصطلاح هوشمندانه است ها. یعنی اینطوری درست شده که فقط می‌توانی بگویی کجا سفید نکردی و طرف باید خودش بفهمد که پس کجا سفید کرد‌ه‌ای. ولی اگر می‌خواستی خودت توضیح بدهی که کجا سفید کردی باید یک لیست درست می‌کردی از تمام روزهای زندگیت. حالا می‌خواهی یک طومار همیشه توی جیبت داشته باش، یا بریز روی فلش مموری یا گوشی موبایلت و بگذار توی جیبت یا اصلاً حفظش کن که در مواقع لزوم بتوانی به بچه‌جان مربوطه بگویی. فکر کن بگویی بچه‌جان من وقتی رفتم خانه برایت ای‌میل می‌کنم که موهایم را کجاها سفید کرده‌ام.
وقتی می‌گویی موهایت را کجا هایلایت کردی فقط یک معنی یا فوقش دو معنی می‌دهد. ولی وقتی می‌گویی موهایت را کجا سفید نکردی، یک عالمه معنی‌ می‌تواند بدهد. مثلاً یعنی من بیشتر می‌دانم، من قوی‌ترم؛ من هم یک روز مثل تو بودم؛ من هم دلم هزار تکه شده؛ من هم یک وقتی قدر تو خسته بوده‌ام؛ بشین سر جات؛ من هم یک روز گیج بوده‌ام؛ من می‌فهممت؛ تو حالیت نیست؛ حرف گوش کن بچه؛ یک بار من هم اینطوری شدم و فکر می‌کنم ده تا از موهایم آن موقع سفید شد ولی زنده ماندم و یک کاریش کردم و الان وایستادم جلوی تو و بهت می‌گویم که موهایم را کجا سفید نکردم؛ یور گانا بی فاین؛ یول - یا ویل- فیگر ایت آوت. الان می‌توانم به تعداد تمام موهای سفید یک آدم متوسط‌المو برایتان معنی بنویسم. ولی حوصله ندارم و فکر می‌کنم خب که چی؟ لابد خودتان یک روزی همه‌ی موهایتان سفید می‌شود و همه‌ی معنی‌هایش را می‌فهمید، همه‌ی معنی‌های یک جمله‌ی کوتاه خبری درباره‌ی کجا رنگ نکردن موی سفید.