۱۳۸۷ آذر ۸, جمعه

من کیستم – سه - بویز نایت آوت

دیشب بعد از یک ماه برنامه ریزی بالاخره رفتیم آن استریپ کلابی که یک بار برایتان نوشتم. همان که گفتم خیلی جای توپ و باحالیه. ولی هم ورودیش زیاده هم اینکه هر کسی را راه نمی دهند. ما هم با یکی از هم کلاسیهایمان که خیلی آدم کلفتی است رفتیم. خاستیژ ( هم خانه ایم ) که از دو هفته قبل دیشب را مرخصی گرفته بود من هم به هزار و یک بهانه دوست دخترم را پیچونده بودم و گفته بودم میرم به خاستیژ کمک کنم چون آن شب کارش خیلی زیاد است. پسر عجب جای ردیفی بودها! یعنی ما دهنمون چسبیده بود کف زمین. حالا بعضی جاهای دیگرمان چطوری شده بود بماند! حسابی مست بودیم و خاستیژ هم که اصلاً هیچی حالیش نبود یکی از این دافی ها را صدا کرد برای لپ دنس. دختره که آمد و شروع کرد خاستیژ ( که خیلی هیکلی هم هست ) یک هو از خود بیخود شد و پرید روی دختره و جفتی کف زمین ولو شدند ! کار داشت به جاهای باریک می کشید که سکیوریتی آمد و دختره را برد و خاستیژ را هم تقریباً با تیپا انداختند بیرون. ما هم از خجالت نمی توانستیم سرمان را بلند کنیم. هم از خجالت همکلاسیمان هم از خجالت بقیه. آخر توی این کلاب ها تو اصلاً اجازه نداری به دختره دست بزنی. یعنی قانونش است. پایتان را که از آنجا بگذارید بیرون هر غلطی دلتان خواست می توانید بکنید ولی توی آنجا نه. شانس آوردیم جریمه مان نکردند یا بازداشت و اینها. خلاصه آمدیم بیرون و چشمتان روز بد نبیند! تا پایم را گذاشتم بیرون دوست دخترم را تو پیاده روی آن ور خیابان دیدم که بدجوری داشت نگاهم می کرد :-s

هیچ نظری موجود نیست: