نوروز 91 را آمدهایم تاجیکستان. کشور خیلی فقیری است طفلکی. امروز رفتهبودیم مراسم ویژهی جشن نوروز، توی یک پارک بزرگی که سردر ورودیاش ملغمهی قشنگی از ستونها و موتیفهای تختجمشید و طاقهای بلند با نقاشیهای تاجیکی و غیره و ذلک بود. موسیقی و بزن و بکوب به راه بود. دخترهای سبزه به دست با لباسهای رنگی به گروه سینفرهی ما خوشامد و نوروز مبارک میگفتند. لهجهشان هم که میدانید چقدر بامزهاست. ما مَهمُنُن اِرُنیشان بودیم و کلی تحویلمان گرفتند. وقتی آن وسط داشتیم با دخترها و پسرهای تاجیکی میرقصیدیم، با اینکه میخندیدیم ولی همهمان از دم داشتیم توی دلمان حسرت میخوردیم و گریه میکردیم. فکر کنم دلیلش واضح باشد نه؟
۲ نظر:
بله!
نه.دلیلش رو توضیح بده.با ذکر مثال و رسم شکل.
ارسال یک نظر