من درک نمی کنم این را :
"لقمان حکیم را گفتند ادب از که آموختی ؟ گفت از بی ادبان . "
یعنی من فکر می کنم یا لقمان چرت گفته یا راوی ! آخر هر جور حساب می کنم نمی شود :
حالت اول : لقمان از بدو تولد بین بی ادبان بوده و با آنها بزرگ شده . ( تازه اینجا خودش کلی جای بحث دارد . چون با ادبی و بی ادبی دو تا مفهوم نسبی اند و نمی توان به طور قطعی نظر داد که فلانی بی ادب است . شاید در قاموس آنها یک کار بی ادبی حساب نشود ولی از نظر من و شما بی ادبی باشد . ) خوب در این حالت لقمان هم خواه نا خواه از رفتار و حرف زدن آنها الگو برداری می کند و همان بی ادب می شود . پس قاعدتا کسی نمی آید از او بپرسد که ادب را از که آموخته . مگر اینکه قصد مسخره کردن داشته باشد . ( ما در اینجا فرض می کنیم که قاموس لقمان و شخص سؤال کننده یکی است . پس مفهوم بی ادب و باادب در نظر آنها یکسان می باشد . )
حالت دوم : لقمان از بدو تولد بین با ادبان بوده و با آنها بزرگ شده . در این حالت هم دروغ گفته ، چون ادب را از باادبان آموخته . البته اینجا تناقض هم پیش می آید . چون کسی که با ادب باشد اصولا دروغ نمی گوید . ( مگر اینکه در قاموس آنها اینطوری نباشد ... ! )
حالت سوم : لقمان از بدو تولد بین یک سری باادب و یک سری بی ادب به طور مختلط بزرگ شده است . ما از سؤال پرسیده شده می فهمیم که در اینجا لقمان با ادب بوده قاعدتا و طبق ادعای خودش ادب را از بی ادبان آموخته است . یعنی تلویحا ادعا می کند که از باادبان نیاموخته است . ولی در واقع او رفتار بی ادبان را دیده و خوشش نیامده . چرا ؟چون در قسمت ناخودآگاه یا خودآگاه ذهنش از رفتار باادبان بیشتر خوشش آمده بوده ؛ و از آنجایی که آدم بامرامی بوده هر چه را برای خود می پسندیده برای دیگران هم می پسندیده . پس تصمیم گرفته بوده که با ادب بشود . (شاید هم وقتی که خیلی کوچک بوده آدم های با ادب دور و برش همه اش بهش می گفتند که چگونه با ادب باشد . در نتیجه این در لایه های زیرین مغزش نهادینه شده . ) پس ما در اینجا نتیجه می گیریم که در این فرآیند هم باادبان نقش داشتند و هم بی ادبان . بنابراین لقمان ادعای کذب کرده است .
حالت های دیگری هم متصور است ولی توضیح به تفصیل در این مقال نمی گنجد(!) و به علاوه آن حالت های دیگر هم حتما در یکی از سه حالت بالا می گنجند . مثلا شاید لقمان در بدو تولد بین بی ادبان بوده ولی در ده - دوازده سالگی به خاطر شغل پدرش محل زندگی اش را عوض کرده و رفته میان با ادبان . ( این می شود همان حالت اول ) ولی اگر بلافاصله بعد از تولد محل زندگیش را عوض کرده باشد ، می شود حالت دوم .
حالا لقمان با پنهان کردن حقیقت چه هدفی را دنبال می کرده یا راوی چه سودی از دادن اطلاعات غلط می برده ، هنوز بر ما معلوم نیست !!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر