۱۳۹۱ مرداد ۸, یکشنبه

از این پست جدیا


امروز که می‌رفتم سر کار توی مترو به یک تناقض شخصی درون‌سازمانی برخوردم. واگن ویژه بانوان پر از آقایان بود و من و یک سری بانوی دیگر خودمان را لابه‌لای آقایان جاکردیم. من از خودم پرسیدم که آیا الان شاکی‌ام که این آقایان آمدند توی واگن ویژه‌ بانوان؟ یا اصولن فکر می‌کنم که باید شاکی بشوم؟ با اینکه این سؤال از نظر گرامری یس/نو کوئزشن ساده‌ای بیش نیست، من نمی‌توانستم خیلی صریح و روشن پاسخ‌گو باشم.
ببینید من خودم این‌طوری هستم که هروقت عنصر ذکوری همراهم نباشد، حتمن سوار واگن ویژه بانوان می‌شوم، حتی اگر مجبور بشوم خودم را به زور جا کنم. شاید خیلی‌ها این را نفهمند ولی گاهی تماس آرام یک انگشت با آدم، دردش از لگدشدن پای صندل‌پوش نیمه‌برهنه‌ی آدم توسط یک پاشنه‌ی بلند و نوک‌تیز، خیلی بیشتر است. این است که من ترجیح می‌دهم وسط کیف‌های گنده و بوی گند عرق و دهن زن‌ها خفه شوم تا اینکه یک مرتیکه‌ی عقده‌ای و بیمار جنسی خودش را بهم بمالد.
ولی، آممما! این درواقع پاک‌کردن صورت مسئله است؛ چون مردهای بیشعور زن‌ها را انگولک می‌کنند پس زن‌ها بروند توی واگن ویژه که امنیت داشته‌باشند! یکی از چیزهایی که من به شدت باهاش مخالفم، ایزولاسیون جنسیتی است. آیا همین "واگن ویژه" یک‌جور تبعیض جنسیتی نیست؟ من که قرار نیست هروقت به نفعم بود زن و جنس لطیف و شکستنی باشم که باید حتمن توی محفظه قرار بگیرد تا اوف نشود، هر وقت به نفعم نبود نباشم که. بارها شده توی اتوبوس یا مترو، متأسف شدم چون قسمت زن‌ها جا برای نشستن بوده آن‌وقت آن‌طرف مردها چیک تو چیک هم وایستاده‌اند دارند له می‌شوند. خب قانون نانوشته‌ی وسایل نقلیه‌ی عمومی این است که هر کس زودتر آمد و خوش‌شانس‌تر بود، جای بهتری گیرش می‌آید، و این منطقن نباید ربطی به جنسیت آدم داشته‌باشد. پس من، در راستای همان از بین‌بردن تبعیض جنسیتی و رعایت حقوق مسافر خوش‌شانس، خوشحال می‌شوم اگر مردها بیایند داخل واگن زن‌ها یا زن‌ها بروند قسمت جلوی اتوبوس بنشینند.
ولی، آمممما! آیا این مردهایی که می‌آیند توی واگن ویژه بانوان، وقت‌های دیگر هم حقوق خودشان را برابر با حقوق زن‌ها می‌دانند (و یا برعکس)؟ آیا این ها جزء همان‌ آدم‌هایی نیستند که وقتی می‌خواهم از کنارشان رد بشوم گارد می‌گیرم مبادا حرکت ناجوری بکنند؟ آیا آن طرز تفکر احمقانه‌ای که به مردها اجازه می‌دهد در رفتار با زن‌ها غلط اضافه بکنند، همان طرز تفکر بیمار ایزولاسیون جنسیتی و ایجاد واگن ویژه بانوان نیست؟ آیا همین نیست که باعث می‌شود به من اجازه ندهند برای تماشای فوتبال، حالا ورزشگاه که پیش‌کش، حتی به سینما بروم؟ (تماشای بازی استقلال-پرسپولیس توی استادیوم آزادی از بزرگترین آرزوهای دوران نوجوانی من بود)
الان که این‌ها را می‌نویسم هنوز تصمیمم را نگرفته‌ام که اینکه مردها بیایند توی واگن زن‌ها بالاخره خوب است یا نه! آدمی هستم که هیچ دلم نمی‌خواهد حتی اتفاقی هم به مرد غریبه‌ای مالیده بشوم، چون متأسفانه درست یا غلط دچار این توهم هستم که هر مرد غریبه‌ای که بدنش را به بدن من بزند بیمار جنسی است مگر اینکه خلافش ثابت شود :|  آیا می‌شود من در عین اینکه در دفاع از چس‌مثقال حقوق خودم، که می‌خواهم توی مترو مدام نگران خودم نباشم، به آن مردها اعتراض کنم که چرا آمده‌اند توی واگن زن‌ها، و در عین حال بهشان بفهمانم که از کانسپت واگن ویژه بانوان حالم به هم می‌خورد و تازه در عین همان حال هم به هر کسی –فارغ از جنسیت- که زودتر آمده حق می‌دهم برود روی صندلی خالی قطار بنشیند یا واگن کم‌جمعیت‌تر انتخاب کند؟ ها؟

۴ نظر:

MJ گفت...

می دونید تا جایی که منِ مرد می فهمم درست می گید که طرز تفکری که باعث می شه یک مرد به خانمی نگاه چپ بکنه همون طرز تفکر بیمار ایزولاسیون جنسیتی است.

اما این که بعضی خانم ها ( حداقل شما ) فکر می کنند که " متأسفانه درست یا غلط دچار این توهم هستم که هر مرد غریبه‌ای که بدنش را به بدن من بزند بیمار جنسی است مگر اینکه خلافش ثابت شود " هم ادامه همون طرز تفکر قبلی است.
من به این که مردها چه کار می کنند آگاهم و خیلی هم از اون متأسف. بار ها شده که بعد از رفتار بد یک مرد دیگه خواستم برم از اون خانم معذرت بخوام (که شرمنده ام یک مرد این طور می کنه)، ولی فکر این که همچین فکری در موردم بشه مانع شده، چون این فکر همه رو یک جور در نظر می گیره.( این همه رو یک جور دونستن خیلی بدِ خانم )

حقیقت اش اگه خانم ها به جای این که برند داخل واگن مخصوص، تو واگن عادی می ایستادند و به مرد هایی که غلط می کنند می فهموندند که دارند غلط می کنند. شایداین مشکل کم تر شده بود الان. اما طرف دیگه حل این مشکل هم این که خانم ها همه مرد ها رو یک طور نبینند.

می دونید من مرد وقتی واگن خانم ها رو می بینم همون فکر رو می کنم که گفتید " هروقت به نفعم بود زن و جنس لطیف و شکستنی باشم که باید حتمن توی محفظه قرار بگیرد تا اوف نشود، هر وقت به نفعم نبود نباشم "
بعد این فکر باعث می شه که مرد هایی که می فهمند خانم ها حق دارند از خانم ها حمایت نکنند (چون همین خانم ها جایی که کار برعکس شد و فرصت پیدا شد، پا می گذارند روی خق مرد ها)

پ.ن. الان که دوباره نوشته تون رو می خونم فکر می کنم که حرف مون تقریباً یک چیز و نزدیکی شون زیاد است.اما ترجیح می دهم کامنت رو پاک نکنم تا شما خودتون بخونید.

Don Té گفت...

فكر مي‌كنم يه كم سوءتفاهم پيش اومده. چون من خودم هم با تعميم‌دادن و همه رو يك‌جور ديدن مخالفم. براي همين هم گفته بودم كه دچار اين "توهم" هستم كه فلان. يعني قبول دارم كه همه‌ي مردها اين‌طوري نيستند.
براي من يك بار پيش اومد كه يك مردي بابت رفتار يك مرد ديگه تو خيابون ازم معذرت‌خواهي كرد، و اين يك خاطره‌ي خوب شد براي من. چرا فكر مي‌كنيد اين كار باعث مي‌شه كه در مورد شما هم فكر بدي بشه؟
ببينيد من فكر مي‌كنم اين قضيه خيلي ريشه‌اي تر از بودن يا نبودن واگن ويژه بانوان است و مترو جاي مناسبي براي شروع حل اين معضل نيست. به نظرم بايد آموزش و فرهنگ‌سازي از جاهاي ديگري مثل مدرسه، كوچه و خيابون و خانواده‌ها شروع بشه، نه تو مترو و اتوبوس با اين حجم فشردگي و شلوغي و تماس بدن به بدن، كه توي اين تماس‌ها هم تماس با منظور هست و هم بي‌منظور و چه بسا تذكر اشتباهي داده بشه. تازه از اون گذشته، الان هم كم نيستند زن‌هايي كه با مردهاي عوضي دعوا يا اعتراض مي‌كنند، ولي اين كار به طور كلي تأثير خاصي روي رفتار غلط اون طور مردها نذاشته، به نظرم دليلش اينه كه خانه از پاي‌بست ويران است.

MJ گفت...

درست می گید، شما گفتید "توهم" و همه رو یکی نمی بینید.
منظور، گفتن این آزار دهنده بودن نگاه کلی است.

این که چرا معذرت نخواستم، حقیقت اش اشتباه کردم. چون منی که اعتراض دارم به این که بعضی خانم ها "همه" رو یک جور می بینند، هیچ وقت قدمی برنداشتم که این یکی نبودن مرد ها رو نشون بدم.

می دونید درست که این موضوع ریشه اي تر از واگن مترو است، اما دست مایی که اوضاع بهتری می خواهیم هم کوتاه است.
خیلی خانواده ها خودشون باعث این مشکلات اند، مدرسه ها با این وضع الان و دانشگاه ها هم با جریان تفکیک جنسیتی شرایط امیدوار کننده ای ندارند، کوچه خیابونی که از در و دیوارش گشت ارشاد می ریزه و فاجعه.
مجبوریم هر جای کوچیک که تونستیم سعی مون رو بکنیم. مترو شاید جای خوبی برای شروع نباشه، اما خب یه قدم کوچیک هست. نمی تونیم انتظار داشته باشیم که کار اساسی خودش شروع شه، یکدفعه ای . قدم های کوچیک زیادی نیاز هست و تلاش های مداوم تا شاید یک زمانی کار اساسی هم شروع بشه.

مترو هم اگر خانم ها نیاند توی قسمت عمومی اش، فردا روزی به اسم لطف(!) به خانم ها کامل جداش می کنند.

مشکل بعضی مردها رو هم با واگن ویژه بانوان بگم و پرچونگی ام رو تموم کنم :)

خودتون هم تو متن پست گفتید که واگن ویژه بانوان یک جور تبعیض جنسیتی است.
(درست که واگن ویژه بانوان یه جایی که خانم ها به خاطر آزار دیدن از بخشی از مردها توش راحت ترند)

ولی، آممما!اگه خانم ها توی وقت های محدودی که بهشون امکانات بهتری نسبت به مرد ها داده می شه با رضایت تمام استفاده کنند(اعتراض پیش کش) اون وقت خودشون امید رو برای بدست آوردن حقوق مساوی نابود کردند.

شاید فکر کنید که مترو خیلی بی اهمیت است، هزار جا مرد ها امتیاز دارند این یک جا دیگه کوتاه بیاند و ...
اما بد جوری دیده می شه. من بارها از مرد های مختلف شنیدم که خانم ها وقتی پای واگن ویژه بانوان هست که از خداشونه، وقت های دیگه مساوات می خواند و حرف هایی از این دست

Mehdi گفت...

قبلا هم (و همین حالا هم با خوندن این پست) کاملا می فهمم حساسیتها و هزار بیماری جنسی دیگه تو این مملکت رو. خیلی وقتا فکر می کنم تو بقیه جاهای دنیا هم آسمون همین رنگِ؟ چرا ما هی باید بعد این همه سال درگیر این چیزا باشیم؟