۱۳۸۸ تیر ۲۲, دوشنبه

یک عدد غُر خاموش ناراضی خسته‌ی متحرک می‌باشم که هر چه نوشتن دارم حرام مشق‌هایم می‌کنم و به وبلاگم چیزی نمی‌رسد و از اینجا ننوشتن به سان لاک‌پشتی شده‌ام که از آن وری افتاده و دست و پا می‌زند. ببینید می‌گویم لاک‌پشت و نمی‌گویم سوسک یا خرچسونه یا قورباغه‌ی معلول که شما سنگ پشت من را هم در نظر داشته باشید، که این سنگ از همه لحاظ بر من مستولی است لامروت؛ حتی اگر عجالتاً ظاهرش اینطوری باشد که من روی آن افتاده‌ام.

هیچ نظری موجود نیست: