یک چیزی را که بدانی
دیگر نمیشود که ندانیاش.
مثل لبهای تو که طعم لب دیگری را بگیرند؛
مثل لبهای من که طعم لب دیگری را بگیرند؛
مثل زخم پیشانی هری پاتر میماند،
دیگر نمیشود که ندانیاش.
مثل لبهای تو که طعم لب دیگری را بگیرند؛
مثل لبهای من که طعم لب دیگری را بگیرند؛
مثل زخم پیشانی هری پاتر میماند،
حتی اگر همین امشب راه بیفتم و با تمام مردان شهر بخوابم.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر