۱۳۹۳ مهر ۷, دوشنبه

عقده‌ای

گوشی و سیم کارت جدیدو همین الان گرفتم. بماند که مخم تیلیت شده از بس پلن‌های مختلف و آپشن‌های مختلف بهم ارائه دادن و هی باید حساب میکردم چیزی نره تو پاچه‌م و اینا. اومدیم تو یه فست فود.در حین غذاخوردن وصل میشیم به اینترنت وایرلس فست فودیه. طبعن اولین چیزی که رو گوشی جدید بخواد نصب بشه وایبره. یادم هست که چقدر دنگ و فنگ داشت موقع اکتیوکردن که میخواست اس ام اس بده کد فلان رو بفرسته.شده بود که دو سه روز معطل شده بودم حتی.
میرم تو پلی استور. از اینکه راحت وارد اکانتم میشم به شگفت میام. چیزی فیلتر نیست،کسی نمیگه ببخشید این در کشور شما غیرقابل دسترس هست. دانلودشدن وایبر اندازه یه قلپ نوشابه طول میکشه. میزنم که کد رو برام بفرسته. کشورم رو که مینویسه یونایتد استیتس آو امریکا، نیشم باز میشه. (حالا اون که نمیدونه، ما میگیم زدیم شما هم بگید زده) انگار قله ای فتح کرده باشم.  باقی قضایا هم چند ثانیه بیشتر طول نمیکشه. حالا میتونم هی وایبر کنم به آدم‌های توی ایران و قلپ قلپ اشکامو قورت بدم.

۱۳۹۳ مهر ۱, سه‌شنبه

به حق این شبهای عزیییییز!

حس میکنم هزارساله اینجام. به وضعی دلم تنگ شده باورم نمیشه که هنوز یک هفته نگذشته از دیدنشون. بعد میگم بدبخت اگه  
هزارسال بود 
اینجا بودی الان اینهمه گیج نمیخوردی دور خودت. 
سخته، خیلی سخت.خیلی باید جون بکنم تا برسم به چیزهایی که به خاطرش به فکر رفتن افتادم. تا به روی خوشایند "خارج" که ازدور به نظرم می رسید، برسم. خیلی باید انگیزه داشته باشم که وسطش جا نزنم. و این برای من که نزدیک بود وسط راه هواپیما رو هایجک کنم برگرده تهران فوق العاده طاقت فرساسته.
اون ه آخری رونتونستم پاک کنم.کرسر اذیت میکنه.با تبلت مینویسم. هنوز کامپیوتر ندارم.

۱۳۹۳ شهریور ۲۹, شنبه

فصل چندم : خارج

مونتریال، شب یکم : بدترین و طولانی ترین شب زندگیم تا حالا.

پ.ن. تا اطلاع ثانوی اینجا پر از چس ناله و غرغر خواهد بود.